خب کجا بودیماره همونطور که در پست16گفتمآقا تا روز انتخاب رشته ، شبانه روز گریه میکردم، با کسی زیاد حرف نمیزدمغذا درست نمیخوردم ،خلاصه ذوب شدم، از طررررررفی ما قشنگ موقع اعلام نتایج رفته بودیم شهرستان خونه ، مامان بزرگم، درست در مرکز فاجعه، مرکز اطلاعرسانی فامیلینقطه صفرِ توطئعه های فامیلی دیگه نگم برااااااااااااتون حال نامعلوم...
ما را در سایت حال نامعلوم دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : atrekhoda1377 بازدید : 81 تاريخ : دوشنبه 10 بهمن 1401 ساعت: 17:22